
- کارگردان: مهدی فردقادری
- نویسنده: مهدی فردقادری
- بازیگران: امیرعلی دانایی، بهاره کیانافشار، تینا پاکروان، نسیم ادبی، جلال فاطمی
- ایران | ۱۳۹۸
کاش کمی بیپروایی
نمیتوان چشم بر دستآورد فنی مهدی فردقادری در طراحی میزانسنهای پیچیده، بازیگیری متناسب از گروه بازیگران درست انتخابشده و حرکات دوربین برداشتهای بلندش در «بیوزنی» بست. همچنین جسارت ساختن فیلمی فارغ از عادتهای روزمرهی سینمای ایران، که این سالها عمدتن یا در قابهای بستهی آپارتمانی و یا در محلات جنوب شهر میگذرد، فیلمی در نماهای باز و فضای لوکسِ در خدمتِ قصه و استفاده از تمهیدات بصری در پیوند سکانسها به هم (مثل روز به شبها)، در سینمای امروز غنیمت است.
اما...
آنچه «بیوزنی» کم دارد «بیپروایی»ست؛ وقتی در سینمای مستقل کار میکنی و دغدغهی پاسخگویی به سفارشدهنده وجود ندارد. اینجاست که انتظار داری با اثری بیپرواتر در ادبیات و مناسبات روبهرو باشی.
داستان معماگونهی فردقادری خوب طراحی شده، خوب هم باز میشود اما ضربه را از جایی میخورد که موقعیتهای دو به دو چیدهشدهی میان قهرمانان قصه، پر از لفافهگویی و در پرهیز سخنگفتن است. این فیلمیست که همهی آدمهاش را در روز سرنوشت کنار هم جمع کرده و این جمع زخمخورده و پر از رازهای مگو، وقت مواجهه با اتفاق نهایی، باید بددهنتر، وحشیتر و غیر شیکتر از این چیزی باشند که اکنون هستند.
اینجا، فردقادری و دو بازوی قدرتمند اجراییاش در حاصل نهایی (فیلمبردارش مهدی ایلبیگی و آهنگسازش پیام آزادی)، آشکارا دلباختهی فضای بصری و صوتی «ملانکولیا»ی لارس فونتریه هستند و تلاششان در ساختن فیلمی با آن حالوهوا، نهتنها در ایرانیزهشدن مضحک از آب درنیامده، که قابل باور و آبرومند است. این یک موفقیت برای آنها محسوب میشود. شاید حالا دلیل آن افسوس -برای قدری «بیپرواییِ» بیشتر- روشنتر باشد. چیزی که میتوانست «بیوزنی» را به یک فیلم بزرگ تبدیل کند اما حالا، صرفن آن را در حد یک تجربهی جسورانهی موفق نگه میدارد.